«اگر من بالای سر شما ایستادم و شما در حال غذا خوردن بودید، بلند نشوید، تا این که از غذا خوردن فارغ شوید. گاهی حضرت، یکی از ما را، (برای انجام کاری) صدا میکرد. وقتی گفته میشد: مشغول غذا خوردن است، میفرمود: بگذارید تا غذایش را بخورد، بعد... .»?
نادر، خادم آن حضرت:
«هرگاه یکی از ما مشغول صرف غذا بود، امام رضا ـ علیه السلام ـ او را پی کاری نمیفرستاد و به کار نمیگرفت، تا از غذا خوردن فارغ شود.»
مردی از اهل بلخ:
«در سفر امام رضا ـ علیه السلام ـ به خراسان همراه وی بودم. روزی سفره غذایی طلبید و همه خدمت کاران و غلامان را (از سیاهان و دیگران) سر سفره جمع کرد. گفتم: جانم به فدایت، کاش برای اینان سفرهای جدا قرار میدادی!
فرمود: دست بردار! (مَه) خدا یکی است، پدر و مادر همه یکی است، پاداش (در قیامت) به اعمال است.»
ابراهیم بن عبّاس در حدیثی مفصل از اخلاقیات آن حضرت میگوید:
«... و هرگاه که تنها میشد و سفرهای گسترده میگشت، تمام بردگان و غلامانش و حتّی دربان و کارپردازخانه (سائس) را هم بر سر سفره مینشاند.»
یاسر، خادم حضرت:
«امام رضا ـ علیه السلام ـ هرگاه تنها میشد (فارغ از کارهای رسمی و تشریفات) تمام دور و بریهای خود را ـ از کوچک و بزرگ ـ پیرامون خود، جمع میکرد، با آنان حرف میزد، با آنان انس میگرفت، آنان هم با وی مأنوس میشدند.? و هرگاه بر سفره مینشست، هم? کوچک و بزرگها را صدا میکرد، حتّی کارپرداز (سائس) و حجّام را، و همه را بر سفره خویش مینشانید ... .»
نشست و برخاست با مستضعفین و غلامان، در عمل درس برابری به انسانها دادن است، و این که خود را از مردم جدا نمیکرد و تافت? جدا بافته نمیدانست و زندگی و اخلاقِ مردمی داشت. و این هم با الهام از سیر? رسول خدا بود که چنین میکرد.
موضوعات مرتبط: در محضر امام رضا (علیه السلام)



